باسمه تعالی
«حمله به خانۀ اهل بيت (عليهم السلام)»
عليرغم تمامی وصيتهای مکرر پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) در غدير، يوم الانذار و ... مبنی بر جانشينی و انتصابِ الهی اميرالمؤمنين (عليه السلام) پس از ايشان، متأسفانه ابوبکر توسط عدهای، به عنوان خليفۀ پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) انتخاب شد و اميرالمؤمنين (عليه السلام) در مقابل اين موضوع، مخالفت نشان داد و حاضر به بيعت با ابوبکر نشد. در موضوع خودداری اميرالمؤمنين (علیه السلام) و همراهان وی از بیعت با ابوبکر و بستنشستن آنان در خانۀ فاطمه (علیها السلام)، در کتابهای سیره، تاریخ، صحاح و مسانید، ادب، کلام و شرح رجال و معاریف، به صورت متواتر روایت شده است و تردیدی در صحّت این واقعه نیست. ولی چون نویسندگانِ کتابهای مذکور، خوش نداشتند از اتفاقات رخداده بین افراد بستنشين و حزب پیروز پرده بردارند، به جز آنمقدار که ناخودآگاه از قلمشان تراوش کرده است، مطلب زیادی نقل نکردهاند.
در ادامه به نمونهای از همین مقدار که توسط بلاذُری (از مورخین نامدار اهل تسنن) دربارۀ این رویداد مهّم تاریخی نقل شده است، اشاره میشود:
"هنگامی که علی ](عليه السلام)[ زیر بار بیعت با ابوبکر نرفت، ابوبکر به عمر بن خطاب فرمان داد که او (علی) را هرچند با زور، پيش وی حاضر کند! عمر فرمان بُرد و در نتیجه بین او و علی ](عليه السلام)[ سخنانی رد و بدل شد تا اینکه علی ](عليه السلام)[ به او گفت: شتر خلافت را خوب بدوش که نیم آن سهم تو خواهد بود! به خدا سوگند، جوش و خروشی که امروز برای حکومت ابوبکر میزنی، فقط برای آن است که فردا تو را بر دیگران مقدّم دارد و خلافت را به تو بسپارد."(1)
در این رابطه، مورّخان حتی نام کسانی را که بنا به فرمان ابوبکر به خانۀ فاطمه )عليها السلام( حمله کردند، نقل کردهاند.(2)
همچنين بعضاً چگونگی حمله و ورود این اشخاص را به خانۀ فاطمۀ زهرا )عليها السلام( و برخورد آنان را با متحصّنان روایت کردهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
"گروهی از مهاجران، از جمله علی بن ابی طالب ](عليهما السلام)[ و زبیر، که از بیعت با ابوبکر سر باز زده بودند، مسلّح و خشمگین در خانۀ فاطمه [(عليها السلام)] بودند.(3) به ابوبکر و عمر گزارش دادند که جمعی از مهاجران و انصار در خانۀ فاطمه [(عليها السلام)] - دختر پیامبر خدا ](صلی الله عليه و آله و سلم)[ - گرداگرد علی بن ابی طالب ](عليهما السلام)[ جمع شده اند.(4) ابوبکر به عمر دستور داد که به خانۀ فاطمه [(عليها السلام)] رود(5) و آنان را از آنجا بیرون کند و اجتماعشان را پراکنده سازد و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد. عمر، در اجرای فرمان ابوبکر، روانۀ خانۀ فاطمه ](عليهما السلام)[ شد، در حالی که شعلهای از آتش در دست گرفته بود و تصمیم داشت که با آن، خانه را به آتش بکشد. چون فاطمه ](عليهما السلام)[ به پشت در آمد، رو به عمر کرد و گفت: "ای پسر خطّاب! آمدهای خانه ما را آتش بزنی؟" عمر پاسخ داد: "آری! مگر این که با امَّت همراه شوید و با ابوبکر بیعت کنید."(6)"
بلاذری در این باره چنین آورده است:
"ابوبکر، برای بیعت گرفتن از علی ](عليه السلام)[ در پی او فرستاد، ولی او بیعت نکرد. آنگاه عمر، با شعلۀ آتش، به سوی خانۀ وی رهسپار گشت. در آستانۀ در، فاطمه [(عليها السلام)] با او روبرو شد و گفت: "اي پسر خطّاب! آمدهای تا در خانۀ مرا آتش بزنی؟" عمر پاسخ داد: "آري!... این کار، دینی را که پدرت آورده تقویت میکند.""(7)
آری! چنين بود که يکی از بزرگترين ظلمهای تاريخ بشريت که نتايج آن تا امروز نيز ادامه دارد، رقم خورد...
(برگرفته از کتاب "سقیفه"، تألیف "مرحوم علامه سید مرتضی عسکری" (با تغییرات جزئی))
سایت رشد فرارسیدن 3 جمادی الثانی، سالروز شهادت مظلومانۀ
یگانه بانوی اهل عصمت و مدافع حریم امامت و ولایت،
حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام)
بر تمام مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تسلیت میگوید.
پایگاه اسلامی - شیعی رشد
پاورقیها:
1- انساب الاشراف، جلد 1، صفحه 587
2- طبری، جلد 2، صفحات 443 و 444، ابوبکر جوهری بنا بر روايت ابن ابی الحديد ، جلد 2، صفحات 130 تا 134، جلد، صفحه 19، و جلد 17 در جواب قاضی القضاة ثانی
3- الرياض النضرة، جلد 1 ،صفحه 218، چاپ مصر، 1373 ه و سقيفه جوهری، به روایت ابن ابی الحدید، جلد 2، صفحات 130 تا 134، جلد، صفحه 19، و جلد 17 در جواب قاضی القضاة ثانی
4- تاريخ يعقوبی، جلد 2، صفحه 105
5- ابن شحنه، در حاشيه کامل ابن اثير، جلد 11، صفحه 113، و ابن الحديد، جلد 2، صفحه 134
6- العقد الفريد، ابن عبد ربه، جلد 3، صفحه 64 و تاريخ ابوالفداء جلد 1، صفحه 156
7- الانساب الاشراف، جلد 1، صفحه 586
|