باسمه تعالی
«دانسته انکار میکنند!»
حادثۀ غدیر، تنها سند ولایت علی (علیه السلام) نیست، اما مهمترین و مشهورترین سند در این باره است. از حوادث مهم تاریخ اسلام، شاید کمتر حادثهاى بتوان یافت که از نظر تعداد راویان و درجۀ اعتبار، به پاى حادثه غدیر برسد. اما از طرف برخی مورخان وسیرهنویسان مشهور دچار سانسور شده است! این مورخان که سفر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حجةالوداع را با تمام جزئیات و منزلبهمنزل گزارش کردهاند، در گزارش بازگشت از این سفر که در آن، واقعۀ غدیر خم رقم خورده است، حوادث بین راه را نقل نکرده و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و صد هزار نفر مسلمان را به صورت جهشى، از مکه وارد مدینه کردهاند!
در اینجا نظرها بیش از هر مورخ، متوجه طبرى مىشود. محمد بن جریر طبری یکی از مورخان و مفسران مشهور اهلسنت است که کتاب تاریخ او از شهرت بسیار بالایی برخوردار بوده و بسیار مورد استناد قرار میگیرد. با وجودی که طبری در تاریخِ خود، قضایا و حوادث را به تفصیل گزارش کرده، اما - برخلاف انتظار - حادثۀ غدیر رامنعکس نکرده است، و این موضوع، جاى سؤال دارد!
با مراجعه به منابع اسلامی در مییابیم که طبرى کتابى مستقل درباره حادثه غدیر و ولایت علی (علیه السلام) تألیف نموده است. اين كتاب(1)، در اختيار چندين نفر از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامى، اعم از شیعه و سنی تا قرن نهم هجری بوده است. به عنوان نمونه، شمسالدين ذهبى از علمای بزرگ اهل سنت تصریح میکند که "(طبری) طرق حديث غدير خم را در 4 جلد جمع كرده است، قسمتی از آن را ديدم و تعدد روايات آن، مرا مبهوت کرد و یقین پيدا كردم كه اين (واقعه) اتفاق افتاده است."(2) همچنین ابن كثير این كتاب را ديده و چندين روايت نقل كرده است(3) و ابن حجر عسقلانی نيز كتاب را ديده است.(4) و (5)
دربارۀ علت تألیف این کتاب توسط طبری گفته شده است که یکی از علمای برجستۀ آن زمان(6)، واقعۀ غدیر را تکذیب نمود. این مطلب باعث شد تا طبری، که خود صاحبنظر در زمینه تاریخ بوده، کتابی را در ردّ این ادعا و در اثبات حدیث غدیر تألیف کند.(7) طبری در این کتاب نشان میدهد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از حجةالوداع و بعد از آن عبارت "من کنت مولاه فعلی مولاه..." را بیان کرده است و روایاتی دیگر(8) که جانشینی علی (علیه السلام) را بعد از آن حضرت و لزوم تبعیت اُمت از وی را واجب معرفی میکند نیز جمعآوری کرده است.(9)
حال سوال اینجاست که اصلاً چرا طبری، به رغم آنکه در تاریخ خود به نقل واقعۀ غدیر نپرداخته، یکباره در سالهای پایانی عمر، به تألیف کتابی در باره طرق حدیث غدیر که میتوانست عواقب خطرناکی برای او داشتهباشد، دست میزند؟ آیا ممکن است به جز ردیه نویسی و برتریجویی علمی، تغییری در بینش مذهبی طبری رخ داده باشد؟ چنین احتمالی با توجه به شخصیت طبری و آثار او بعید است.
قاضی نعمان مغربی، از فقهای بزرگ اسماعیلی مذهب قرن دوم و سوم پاسخ قابل تأملی به این سوال ارائه کرده است. وی که تمام یا اکثر روایات کتاب غدیر طبری را در کتاب خود آورده(10)، پس از نقل سخنان طبری اظهار تأسف میکند که وی غافل گردیده یا خود را به جهالت زده است و یا عملاً به خلاف آن مطالبی که درباره علی (علیه السلام) به اثبات رسانیده است، معتقد شده است. او مینویسد: "اگر آنها از پیروی اکثریت خودداری میکردند و کسی را که خدا و رسولش او را مقدم داشتهاند (یعنی حضرت علی (علیه السلام))، مقدم میداشتند و بدانمعتقد میشدند، بسیار بر ایشان بهتر از آن بود که از جمله کسانی باشند که خداوند درباره آنها فرموده است: "آن (یعنی حقیقت) را به خاطر ظلم و برتریجویی انکار کردند در حالی که در دل بدان یقین داشتند."(11)"(12)
(برگرفته از "ابن جریر طبری و طرق حدیث غدیر"، اثر "حجه الاسلام محمد هادی یوسفی غروی" (با برخی اضافات و تغییرات))
سایت رشد فرارسیدن عیدالله الاکبر
عید سعید غدیر خم
روز اکمال دین و اتمام نعمت به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)
را به تمامی مسلمانان، به خصوص شما دوست گرامی تبریک و تهنیت میگوید.
پایگاه اسلامی – شیعی رشد
پاورقیها:
1- در منابع نامهای متفاوتی برای این کتاب ذکر شده که میتوان به کتاب الولایه، فضائل یا منابع اهل البیت، الرد علی الحرقوصیه و سالة فی طرق حدیث غدیر اشاره کرد.
2- سير أعلام النبلاء، جلد 14، صفحه 277
3- البداية والنهاية (ط. احیاء التراث)، جلد 11، صفحه 167
4- تهذیب التهذیب (بیروت، دارالفکر)، جلد 7، صفحه 297
5- از علمای شیعه که به این کتاب طبری استناد کردهاند، میتوان نجاشی (رجال النجاشی، صفحه 322)، شیخ طوسی (الفهرست، جلد 1، صفحه 229)، ابن شهرآشوب (معالم العلماء، صفحه 141) و سید بن طاووس (الیقین، صفحه 215) را نام برد.
6- گفته شده است که این شخص ابی داود سجستانی، صاحب کتاب سنن و یا ابوبکر فرزند وی بوده است.
7- معجم الأدباء، جلد 18، صفحه 84؛ تذکرة الحفاظ، جلد 2، صفحه 713؛ تاریخ مدینه دمشق، جلد 52، صفحه 198
8- روایاتی نظیر "علیٌ امیرالمؤمنین" و "علیٌ اخی" و "علیٌ وزیری" و "علی وصیی" و "علیٌ خلیفتی علی اُمتی مِنْ بَعدی" و "عَلیٌ أولَی الناسِ بالناسِ مِنْ بَعدی" در کتاب آورده شده است.
9- شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، جلد 1، صفحه 132-135
10- قاضی نعمان مغربی متوفی 363 هجری بوده و لذا فاصله زمانی کوتاهی با طبری (متوفی 310) داشته است.
11- "وجحدوا بها واستيقنتها أنفسهم ظلماً و علواً..." (سوره نمل، آیه 14)
12- شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، جلد 1، صفحه 136
|