باسمه تعالی
«مرام وفای به عهد»
وفای به عهد و پایبندی به تعهدات از نظر اسلام از عالی ترین فضایل اخلاقی است. تعالیم قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) حکایت از این دارد که وفای به عهد، یکی از شرایط اساسی "ایمان" محسوب میشود(1) و تخطی از آن در حکم بیدینی و بیایمانی است.(2)
این اصل در محدوده روابط داخلی مسلمانان با یکدیگر خلاصه نمیشود؛ بلکه ایشان موظفند در برابر غیر مسلمانان، خواه دوست و خواه دشمن نیز، این اصلانسانی و ایمانی را رعایت نمایند. اگر این مبنا را در تاریخ زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بررسی کنیم، خواهیم دید که ایشان در دوران رسالت خود معاهداتی را با مشرکان، مسیحیان نجران، اهل کتاب و قبایل عرب امضاء و به تمام شئون و تعهدات آن پایبند بودهاند.
دستورات اسلام در زمینه تعهد و وفای به عهد بسیار است. یکی از غنیترین توصیههای اولیای دین در این باره را میتوان در فرمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرماندارشان در مصر یافت.
این نامه که به "عهدنامه مالک اشتر" شهرت دارد، فشردهای از نظریات و افکار و اندیشههای جهانتاب امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است. مطالب اين نامه آنچنان دقیق و عمیق بیان شده است که میتوان گفت: در آن تکالیف تمامی افراد بشر چه به عنوان یک بنده و مخلوق در برابر پروردگار، چه به عنوان یک انسان در جامعه، چه به عنوان یک حاکم که مسئول اجرای احکام اسلامی است و چه به عنوان فردی که تحت حمایت قوانین اسلام زندگی میکند، به وضوح روشن شده است.
ایشان اگر چه در این نامه، مالک اشتر را خطاب قرار دادهاند، اما واقعیت آن است که تمام انسانها، در تمام مکانها و زمانها میتوانند مخاطب این نامه قرار گيرند.با توجه به اهمیت این نامه و مضامین بالای آن، بجاست بخشی از این عهدنامه که به موضوع وفای به عهد میپردازد را مرور نماييم:
"اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستى، یا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به عهد خویش وفا کن و تعهدت را محترم شمار و جانت را سپر تعهدات خویش قرار ده!
چرا که مردم جهان ـ با تمام اختلافاتی که دارند ـ بر هیچ یک از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به عهد و پیمان اتفاق نظر ندارند. مشرکین هم علاوه بر مسلمین، وفاى به عهد را بر خود لازم مىدانستند، چرا که عواقب زشت پیمانشکنى را آزموده بودند. بنا بر این هرگز پیمانشکنى مکن، و در عهد خود خیانت روا مدار، و دشمنت [که در پیمان با توست] را مفریب؛ چرا که جز نادان بدبخت، هیچ شخصی بر خداوند گستاخی روا نمیدارد.
خداوند عهد و پیمانش را امان قرار داده و رعایت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته است. عهد و پیمان حریم امنى است تا در استوارى آن بیاسایند، و همگان به پناه آن روند.بنا بر این در عهد و پیمان خیانت و فریب و حیلهگری روا نمیباشد.هرگز پیمانى مبند که در تعبیرات آن جاى گفتگو باقى بماند، و بعد از تأکید و عبارات محکم، عبارات سست و دو پهلو به کار مبر [که اثر آن را خنثى کند].
مبادا سختی پیمانی که بر عهدهات افتاده و عهد خدا آن را بر گردنت نهاده تو را وادار سازد که براى فسخ آن از راه ناحق اقدام کنى؛ چرا که صبر تو در تنگناى عهد و پیمانی که امید گشایش و نیکویی عاقبتش را دارى بهتر است از پیمانشکنی و خیانتى که از مجازاتش ترس داری.همان عهد شکستنی که موجب چنان مسئولیتى از ناحیه خداوند برایت میگردد که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانى پاسخگوى آن باشى..." (2)
«برگرفته از کتاب: "آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام)"، تألیف: "مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره)"(با تلخیص و اضافات)»
سایت رشد فرا رسیدن 21 رمضان، سالروز شهادت اسطوره عدالت، مظهر شجاعت و معدن محبت و فتوت،
امام اول شیعیان
امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (علیهما السلام)
را به تمامی مسلمانان، خصوصا شما دوست عزیز تسلیت عرض مینماید و
لیالی پر برکت قدر
را گرامی میدارد.
پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد
پاورقی ها:
1- "والذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون" (سوره مؤمنون، آیه 8)
2- "لا دین لمن لا عهد له" (مجموعه ورام، جلد 2، صفحه 226)
3- "و إن عقدت بینک و بین [عدو لک] عدوک عقدة أو ألبسته منک ذمة فحط عهدک بالوفاء و ارع ذمتک بالأمانة و اجعل نفسک جنة دون ما أعطیت فإنه لیس من فرائض الله شیء الناس أشد علیه اجتماعا مع تفرق أهوائهم و تشتت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلک المشرکون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تغدرن بذمتک و لا تخیسن بعهدک و لا تختلن عدوک فإنه لا یجترئ على الله إلا جاهل شقی و قد جعل الله عهده و ذمته أمنا أفضاه بین العباد برحمته- و حریما یسکنون إلى منعته و یستفیضون إلى جواره فلا إدغال و لا مدالسة و لا خداع فیه و لا [تعقده] تعقد عقدا تجوز فیه العلل و لا تعولن على لحن [القول] قول بعد التأکید و التوثقة و لا یدعونک ضیق أمر لزمک فیه عهد الله إلى طلب انفساخه بغیر الحق فإن صبرک على ضیق أمر ترجو انفراجه و فضل عاقبته خیر من غدر تخاف تبعته و أن تحیط بک من الله فیه طلبة لا [تستقیل] تستقبل فیها دنیاک و لا آخرتک." (نهج البلاغه، فرازهایی از نامه شماره 53)
|