باسمه تعالی
«موعود موجود»
اعتقاد به آینده ایده آل (که در آن ظلم و جور موجود، جای خود را به عدل و برابری دهد، و توسط نیروی الهی برقرار شود)، تنها یک افق اسلامی نیست؛ بلکه یک غریزه فطری است که در روح و ذهن انسان توسط خالق او نهادینه شده است. به همین دلیل است که این باور در بین تمامی ادیان مشترک است. این باور، میراث مشترک همه کسانی است که به خالق ایمان دارند. هندوها منتظر دهمین "آواتار" خود (کالکی) هستند تا دوران حقیقت (ساتیایوگا) را آغاز کند.(1) زرتشتیان در آرزوی آمدن "سوشیانت" و دوران حکومت اهورامزدا هستند.(2) یهودیان همچنان در انتظار "مسیح" هستند و مسیحیان به آمدن دوباره او چشم دوخته اند.
نه تنها پیروان ادیان مذکور، بلکه یونانیهای مشرک در هزاران سال پیش هم مشتاق برپایی یک مدینه فاضله بودند. کمونیستها نیز این باور را ترویج میدهند که روزی خواهد آمد که عدالت و برابری مطلق در جهان حاکم خواهد شد و جامعه از ظلم و سرکشی پاک خواهد گشت.
مقبولیت جهانی این نظریه و این جامعه ایده آل، نشان میدهد که این باور یک خواسته فطری است و بشریت ناگزیر به سمت تحقق آن میرود. آنچه که اسلام و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام دادند، آن بود که به ما این بشارت را دادند که این دوران طلایی در دسترس است. ایشان وعده دادند که دوران حکومت الهی قرار نیست توسط یک فرد ناشناخته برپا شود؛ بلکه مشخصا توسط "دوازدهمین جانشین" ایشان بنا نهاده میشود. بر طبق اعتقاد شیعه، این جانشین در سال 256 هجری قمری در سامرای عراق متولد شده است. با ولادت او، امید به ثمر نشسته است؛ آینده به حال رسیده؛ غیب به عینیت تبدیل شده؛ آرزوی جهانی برقراری دوران طلایی در شخص "مهدی" متجلی شده و پیشگویی ها، جای خود را به واقعیت داده اند.
بدین سان، شیعه اعتقاد دارد که او اکنون زنده است؛ اما از دیدگان مردم پنهان بوده و هر زمانی که خدا بخواهد ظهور خواهد کرد. لذا این گونه نیست که او بعدا متولد گردد یا اینکه قبلا متولد شده و رحلت کرده باشد. موعود در آیین هندوها، یهودیها یا مسیحیها لزوما یک حقیقت موجود نیست و عمدتا یک نظریه میباشد، اما "مهدی" در نگاه شیعه یک نظریه نیست، بلکه یک حقیقت است؛ یک واقعیت؛ یک قدرت زنده و موجود که هر لحظه آماده است تا خروج کرده و بین ظالم و مظلوم دادخواهی کند.
طبق آموزههای شیعه، برترین عمل، "انتظار" رهایی از ظلمت (یعنی ظهور مهدی) است. بنابر این، شیعیان همواره در امید نشاط و شادی هستند که در شخص مهدی متجلی خواهد شد. او کسی است که شیعیان اعتقاد دارند زنده و موجود است و خود او نیز در انتظار ظهورش و برپایی جامعه موعود به سر میبرد تا ضعفا را نیرومند ساخته و بین ظالمان قضاوت نماید. اما فعلا از دیدگان پنهان بوده و تسلیم هیچ حاکم ستمگری نشده است. لذا در وقت ظهور، بیعت هیچ ظالمی را بر گردن ندارد. اصلا وجود او و شکل زندگی او، در کنار شئون دیگر شخصیتیش، نماد "نفی ظلم" است. کسانی که به او اعتقاد دارند، میدانند که آنها نیز باید در مسیر مقابله با ظلم و سرکشی ثابت قدم باشند؛ آنان نیز نباید تسلیم بی عدالتی و تبعیض شوند.
البته در قاموس شیعه دوازده امامی، مسئولیت "مهدی" تنها اقامه عدل و داد در سراسر جهان و مبارزه با ظلم نیست؛ بلکه او جانشین و خلیفه خدا در روی زمین و واسطه فیض الهی است؛ راهنمایی و هدایت بشر بر عهده اوست و همگان از هدایتها و رهنمودهای باطنی اش بهره میبرند.(3) این احساس، که تجربه پذیر است، اما لزوما توصیف پذیر نیست، باعث ایجاد یک "رابطه معنوی" بین مهدی و پیروانش میشود؛ یک سازگاری روانی که بین رهبر و آحاد جامعه وجود دارد.
این رابطه بین مردم و موعود، یأس را به امید بدل میکند؛ ضعف، شکست و غم را با قدرت، اعتماد و نشاط جایگزین مینماید؛ به افراد این شجاعت را میدهد که به جای تسلیم شدن به ستمگران، در برابر آنها ایستادگی نماید. جامعهای که مشتاقانه منتظر یک آینده روشن است و افراد آن همواره در آمادگی برای برقراری این آینده روشن به سر میبرند (که هر گاه رهبرشان آنها را فراخواند، به سرعت به او بشتابند)، هیچ گاه در برابر مصیبتها درمانده نشده و امید خود را هرگز از دست نخواهد داد؛ چرا که افراد آن اعتقاد دارند آینده از برای صالحان است.(4)
(برگرفته از کتاب "پیشگوییها در مورد غیبت امام مهدی(علیه السلام)"، تألیف: "مرحوم علامه سید سعید اختر رضوی")
پایگاه رشد فرا رسیدن 15 شعبان، سالروز ولادت
موعود عدالت گستر و امام مهرپرور،
حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (عج)
را به تمامی منتظران برپایی حکومت عدل در جهان، به خصوص شما دوست عزیز تبریک عرض مینماید.
پایگاه اسلامی شیعی رشد
پاورقی ها:
1- آواتار (اوتار یا اوتاره)، در آیین هندو عبارت است از تجسد مادی ناشی از هبوط خدایان هندو از آسمان به زمین. در حقیقت هر یک از تجلیات خدایان هندو، آواتار نامیده میشود. پیروان آیین هندو معتقدند که "ویشنو" (خدای مهربانی) تاکنون نُه بار در عالم تجلّی کرده و آخرین تجلّی او هنوز انجام نگرفته است. آنان معتقدند "کالکی پورانا" یا همان "کالکی" که دهمین مظهر خدای ویشنو است، در دورانی که سراسر جهان را ظلم و فساد فراگرفته است، خواهد آمد. او سوار بر اسبی سفید و با شمشیری آخته و شهابگون ظهور میکند تا ظلم و شرارت را ریشه کن کند و عدالت و فضیلت را برقرار نماید و دوران حقیقت (ساتیایوگا) را آغاز نماید. (برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: آیین هندو، نوشته سیمون وایتمن، ترجمه علی موحدیان عطار، چاپ مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب)
2- به موعود دین زرتشتی، "سوشیانت" گفته میشود؛ او که در آخر الزمان ظهور میکند و جهان را از شر اهریمنان رهایی خواهد بخشید. با ظهور او در پایان هزاره آخر (دوازدهم)، "فراشگرد" یا "فرشوکرتی" (رستاخیز و پایان خوش جهان) فرا میرسد که همان دورانی است که طبق آموزههای زرتشتی در آن، دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن، شکستی ابدی را تجربه کرده و به طور کل از این دنیا رخت میبندد. در آن هنگام، دنیای جدا از اهریمن که همان بهشت موعود است، شکل میگیرد و سوشیانت با اجازه اهورامزدا به داوری کارهای نیک و بد مردمان میپردازد. (برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: گونه شناسی اندیشه موعود در ادیان، بخش مربوط به آیین زرتشتی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب).
3- همان طور که عنوان شد، مسئولیت "مهدی" تنها اقامه عدل و داد در سراسر جهان در آخرالزمان نیست، بلکه او جانشین و خلیفه خدا در روی زمین است؛ او انسان کاملی است که واسطه فیض الهی نه تنها برای انسانها، بلکه برای تمامی موجودات هستی است؛ در حقیقت او نشئات فراوانی دارد که یکی از آنها نشئه طبیعت است و انتظار حضور و برقراری دوران طلایی عدل و داد مربوط به همین نشئه است. لذا این موعود نه تنها زنده و موجود است، بلکه وجود هستی و موجودات به وجود او وابسته است.
4- "و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون" (سوره انبیاء، آیه 105)
|