باسمه تعالی
«فریاد بر بیداد»
«اى ابوذر ! تو به خاطر خدا (بر آنها) غضب کردى پس به آن کس که برایش غضب کردى، امیدوار باش. آن گروه از تو بر دنیایشان ترسیدند و تو از آنها بر دینت! بنابر این، آنچه را که آنها به خاطر از دست دادنش در وحشتند، به خودشان واگذار و براى آن چه که به خاطر از دست رفتنش مى ترسى، از آنها فرار کن!»
مطلع سخنان امیرمؤمنان على (علیه السلام) در بدرقه ابوذر به سفر بی بازگشتش به سرزمین ربذه (1)
ابوذر از طایفه «بنى غفار» از طوایف معروف عرب است. او در آغاز ، در اطراف مکه دامدارى داشت و از گوشه و کنار، خبر مبعوث شدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید و نشانه هایى از عظمت او را دریافت. لذا با عشق و علاقه تمام رو به مکه آورد. ابوذر از یاران رسول خداست که بعد از جنگ بدر و اُحُد و خندق به آن حضرت پیوست و هر چه داشت در راه خدا داد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) او را «صدیق امت» و در زهد، شبیه «عیسى بن مریم» معرفى کرد.
ابوذر در مدینه همواره ملازم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و در خدمت آن حضرت بود. پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ابوذر اندکی تردید در دفاع از حق غصب شده علی (علیه السلام) به خود راه نداد و همواره همراه و پیرو جانشین راستین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) باقی ماند.
هنگامى که خلافت به «عثمان» رسید و او بیت المال را به دامادش «مروان» که فردی منحرف و دنیاپرست بود سپرد، ابوذر زبان به اعتراض گشود و در کوچهها آیه «کسانی که طلا و نقره را گنجینه میسازند...»(2) را که تعریضى به عثمان و اطرافیانش در زمینه غارت بیت المال مسلمین بود، با صداى بلند مى خواند و آنان را به باد انتقاد مى گرفت. عثمان کسى را به نزد ابوذر فرستاد و به او توصیه کرد که دست از این کار بردارد. اما ابوذر گفت آیا عثمان مرا از خواندن قرآن نهى مى کند؟ به خدا قسم رضاى خدا را بر خشم عثمان مقدّم مى دارم. درنتیجه اعتراضات ابوذر، خلیفه حکم به بیرون راندن او از مدینه نمود و او را به شام تبعید کرد.
ولى ابوذر در شام نیز آرام ننشست؛ هنگامى که کاخ سلطنتى معاویه و اسراف و تبذیر دستگاه بنى امیه را در کنار خانه هاى محقّر مردم محروم شام مشاهده کرد، به پاخاست و فریاد زد و به معاویه گفت: اگر این کاخ را از بیت المال ساخته اى، خیانت است و اگر از مال شخصى تو ست، اسراف است. به خدا سوگند آنچه در شام مى بینم، نه در کتاب خداست نه در سنت پیامبر او. من مى بینم حق دارد خاموش مى شود و باطل زنده مى گردد؛ راست گویان تکذیب مى شوند و حکومت، از تقوا تهى مى گردد. این سخنان و مانند آن بر معاویه گران آمد. لذا به عثمان نوشت: اگر ابوذر در شام بماند، شام را فاسد خواهد کرد. به دنبال آن عثمان دستور داد تا او را به وضع فجیع و ناگوارى به مدینه بازگردانند.
ابوذر این بار هم در مدینه ساکت ننشست و سرانجام، عثمان از انتقادهاى ابوذر بر خلاف کارى هاى بى حسابش به تنگ آمد. لذا با اطرافیانش مشورت کرد و آنان نظر دادند تا او را از مدینه تبعید کند. سرانجام او را به نقطه بسیار بد آب و هوایى در اطراف مدینه به نام «ربذه»(3) تبعید کردند که در آن سرزمین بى آب و علف، جان سپرد؛ در حالیکه حتى کفنى براى دفن شدن نداشت.
آری، او همان کسی بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد او فرمود: «آسمان سایه نیفکنده و زمین بر دوش خود حمل نکرده کسى را که راستگوتر از ابوذر باشد؛ تنها زندگى مى کند و تنها مى میرد و تنها در قیامت مبعوث مى شود و تنها وارد بهشت مى شود.»(4)
زندگى ابوذر یکى از پر ماجراترین زندگى صحابه است که مى تواند الگویى براى همه مجاهدان راه حق در سراسر تاریخ باشد. زندگى او برگرفته از زندگى مولایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المؤمنین (علیه السلام) است؛ او در شرایط بسیار سختى قرار گرفت ولى هرگز در "امر به معروف" و "نهى از منکر" و "مبارزه با فساد" در برابر ظالمان و طاغیان کوتاه نیامد.
(برگرفته از کتاب "پیام امام"، تألیف: آیت الله مکارم شیرازی )
سایت رشد فرارسیدن ایام آخر ماه ذی حجه، سالروز وفات
یار و صحابی صدیق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
ابوذر غفاری (رحمه الله)
را گرامی می دارد.
پایگاه اسلامی شیعی رشد
پاورقی ها:
1- نهج البلاغه، خطبه 130
2- "... و الَّذين يكنزون الذَّهب و الفضَّة و لا ينفقونها قي سبیل الله فبشّرهم بعذاب ألیم" (سوره توبه، آیه 34)
3- در «معجم البلدان» آمده است که «ربذه» از قراى اطراف «مدینه» است که سه روز (حدود 150 کیلومتر) با آن فاصله دارد.
4- " ما اظلَّت الخضراء و لا أقلَّت الغبراء على ذی لهجه أصدق من أبی ذرٍ یعیِش وحده و یموت وحده و یبعث وحده و یدخل الجنَّة وحده " ( بحار الانوار، جلد 22، صفحه 398)
|