باسمه تعالی
« به راه محبوب... »
ابراهيم وحشتزده از خواب بيدار شد، مىدانست كه خواب پيامبران واقعيت دارد و از وسوسههاى شيطانى دور است، اما با اين حال دو شب ديگر(1) همان خواب تكرار شد كه تاكيدى بر لزوم اين امر و فوريت آن بود.
ابراهيم كه بارها از امتحانهای دشوار سرافراز بيرون آمده بود، اين بار نيز بايد دل به دريا بزند و سر بر فرمان حق بگذارد و فرزندى را كه يك عمر در انتظارش بوده و اكنون نوجوانى برومند شده است، با دست خود قربانی کند!(2) ولى بايد قبل از هر چيز فرزند را آماده اين كار كند؛ لذا رو به سوى او كرد و گفت: "... فرزندم من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم، بنگر نظر تو چيست؟!" (3)
فرزندش كه نسخهاى از وجود پدر ايثارگر خود بود، با آغوش باز و از روى طيب خاطر از اين فرمان الهى استقبال كرد و با صراحت و قاطعيت گفت: "... پدرم هر دستورى به تو داده شده است، اجرا كن..."(4)
و از ناحيه من فكر تو راحت باشد كه " به خواست خدا، مرا از صابران خواهى يافت."(5) ...
از يك سو پدر با صراحت مساله ذبح را با فرزند 13 ساله مطرح مىكند و از او نظرخواهى مىكند. براى او شخصيت مستقل و آزادى اراده قائل مىشود. ابراهیم هرگز نمىخواهد فرزندش را بفريبد و كوركورانه به اين ميدان بزرگ امتحان دعوتش كند، بلکه مىخواهد فرزندش نيز در اين پيكار بزرگ با نفس، شركت جويد و لذت تسليم و رضا را همچون پدر بچشد. از سوى ديگر فرزند هم مىخواهد پدر در عزم و تصميمش راسخ باشد. لذا نمىگويد مرا ذبح كن، بلكه مىگويد هر ماموريتى که دارى انجام ده، من تسليم امر و فرمان او هستم، و مخصوصا پدر را با خطاب "يا ابت!" (اى پدر!) مخاطب مىسازد، تا نشان دهد اين مساله از عواطف فرزندى و پدرى سر سوزنى نمىكاهد، اما فرمان خدا حاكم بر همه چيز است.
و به اين ترتيب هم پدر و هم پسر نخستين مرحله اين آزمايش بزرگ را با پيروزى كامل مىگذرانند.
اما امتحان ابراهيم يكى از بزرگترين امتحانات در طول تاريخ بود، امتحانى كه هدفش اين بود که قلب او را از مهر و عشق غير خدا تهى كند و عشق الهى را در سراسر قلب او پرتوافكن سازد. لذا طبق بعضى از روايات شيطان به دست و پا افتاد تا كارى كند كه ابراهيم از اين ميدان پيروزمند بيرون نيايد؛ گاه به سراغ مادرش "هاجر" آمد و به او گفت مىدانى ابراهيم چه در نظر دارد؟ مىخواهد فرزندش را امروز سر ببرد! هاجر گفت: برو؛ سخن محال مگو كه او مهربانتر از اين است كه فرزند خود را بكشد، اصولا مگر در دنيا انسانى پيدا مىشود كه فرزند خود را با دست خود ذبح كند؟
شيطان به وسوسه خود ادامه داد و گفت: او مدعى است خدا دستورش داده...
هاجر گفت: اگر خدا دستورش داده پس بايد اطاعت كند و جز رضا و تسليم راهى نيست!! گاهى به سراغ "فرزند" آمد و به وسوسه او مشغول شد؛ اما از آن هم نتيجهاى نگرفت، چون اسماعيل را يك پارچه تسليم و رضایت يافت.
سرانجام به سراغ" پدر" آمد و به او گفت ابراهيم! خوابى را كه ديدى خواب شيطانى است! اطاعت شيطان مكن! ابراهيم كه در پرتو نور ايمان و نبوت او را شناخت بر او فرياد زد: دور شو اى دشمن خدا. (6)
سرانجام لحظههاى حساسى فرا رسيد؛ فرمان الهى بايد اجرا مىشد... ابراهيم كه مقام تسليم فرزند را ديد، او را در آغوش كشيد و گونههايش را بوسه داد و هر دو در اين لحظه به گريه افتادند؛ گريهاى كه بيانگر عواطف و مقدمه شوق لقاى خدا بود.
قرآن همين اندازه در عبارتى كوتاه و پر معنى مىگويد:" هنگامى كه هر دو تسليم و آماده شدند و ابراهيم جبين فرزند را بر خاك نهاد ..."(7)
به هر حال ابراهيم صورت فرزند را بر خاك نهاد و كارد را به حركت در آورد و با سرعت و قدرت بر گلوى فرزند گذارد؛ در حالى كه روحش در هيجان فرو رفته بود و تنها عشق خدا بود كه او را در مسيرش بى ترديد پيش مىبرد. اما كارد برنده در گلوى لطيف فرزند كمترين اثرى نگذارد! ...
ابراهيم در حيرت فرو رفت؛ بار ديگر كارد را به حركت در آورد، ولى باز كارگر نيفتاد. آرى ابراهيم" خليل" مىگويد: ببر! اما خداوند" خليل" فرمان مىدهد: نبر! و كارد تنها گوش بر فرمان او دارد...
اينجا است كه قرآن با يك جمله كوتاه و پر معنى به همه انتظارها پايان داده، مىگويد:" در اين هنگام او را ندا داديم كه اى ابراهيم، آنچه را در خواب ماموريت يافتى انجام دادى، ما اينگونه نيكوكاران را جزا و پاداش مىدهيم"(8)
هم به آنها توفيق پيروزى در امتحان مىدهيم و هم نمىگذاريم فرزند دلبندشان از دست برود، آرى كسى كه سر تا پا تسليم فرمان ما است و نيكى را به حد اعلا رسانده جز اين پاداشى نخواهد داشت.
سپس مىافزايد:" اين مسلما امتحان مهم و آشكارى است."(9)
اینجاست که در بعضى از روايات آمده است هنگامى كه اين كار انجام گرفت، جبرئيل (از روى اعجاب) صدا زد:" اللَّه اكبر"،" اللَّه اكبر"! ...
و اسماعیل صدا زد:" لا اله الا اللَّه، و اللَّه اكبر! ..."
و ابراهیم نيز گفت:" اللَّه اكبر و للَّه الحمد".(10) و اينها شبيه تكبيراتى است كه ما روز عيد قربان مىگوئيم.
اما براى اينكه برنامه ابراهيم ناتمام نماند و در پيشگاه خدا قربانى كرده باشد و آرزوى ابراهيم برآورده شود، خداوند قوچى بزرگ فرستاد تا به جاى فرزند قربانى كند و سنتى براى آيندگان در مراسم" حج" و سرزمين "منى" از خود بگذارد، چنان كه قرآن مىگويد:" ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم."(11) ....
باید مطمئن باشیم که وسوسههاى شيطان در ميدانهاى بزرگ امتحان نه از يك سو كه از جهات مختلف صورت مىگيرد، هر زمان به رنگى؛ ولی این ما هستیم که بايد همانند ابراهيم، شيطان را در همه چهرهها بشناسیم و از هر راهی که بخواهد وارد شود، راه را بر او ببندیم و سنگسارش كنیم...
(برگرفته از تفسیر نمونه، تألیف آیت الله مکارم شیرازی)
سایت رشد، خجسته عید بزرگ الهی
عید پاکبازی در راه محبوب و هنگامه اثبات عشق به معشوق
عید سعید قربان
را به تمامی مسلمین به خصوص شما دوست گرامی
تبریک و تهنیت می گوید.
دوست عزیز، همانطور که می دانید، دوستانتان در سایت رشد مدتی پیش فرمی را تهیه و برای همراهان و مشترکین سایت ارسال نمودند تا هر چه بیشتر با نقطه نظرات آنها آشنا شوند و بتوانند در ادامه راه از آن استفاده کنند. با توجه به اینکه فرصت اندکی برای تکمیل این فرم باقی مانده است، لذا اگر تا کنون نتوانسته اید در این زمینه دوستانتان را یاری کنید، خوشحال می شویم که هر چه سریعتر با نظرات خویش در کنارمان باشید. مطمئن باشید که نظرات شما کمک کار دوستانتان در سایت رشد خواهد بود تا بتوانند هر چه بهتر مسیر دشوار پیش رو را بپیمایند.
پایگاه اسلامی شیعی رشد
......................................................
پاورقی ها:
1- 1 مىگويند نخستين بار در شب" ترويه" (شب هشتم ماه ذى الحجه) اين خواب را ديد، و در شبهاى "عرفه" و شب "عيد قربان" (نهم و دهم ذى الحجه) خواب تكرار گرديد، لذا براى او كمترين شكى باقى نماند كه اين فرمان قطعى خدا است.
2- 2 "... يا بنيّ إِنّي أرى في المنام أنّي أذبحك فانظر ما ذا ترى..."(سوره صافات، آیه 102)
3- 3 امرى كه به ابراهيم شد يك امر امتحانى بود، مىدانيم در اوامر امتحانى اراده جدى تعلق به اصل عمل نگرفته است، بلكه هدف آن است كه روشن شود شخص مورد آزمايش تا چه اندازه آمادگى اطاعت فرمان دارد؟ و اين در جايى است كه شخص مورد آزمايش از اسرار پشت پرده آگاه نيست.
لذا اگر مىبينيم خداوند بعد از اين ماجرا به ابراهيم مىگويد: "خوابى را كه ديده بودى تحقق بخشيدى"، به خاطر آن است كه آنچه در زمينه ذبح فرزند دلبندش در توان داشت، انجام داد و آمادگى روحى خود را در اين زمينه از هر جهت به ثبوت رسانيد و از عهده اين آزمايش به خوبى برآمد.
4- 4 "... يا أبت افعل ما تؤمر..." (سوره صافات، آیه 102)
5- 5 "... ستجدني إن شاء اللَّه من الصّابرین"(سوره صافات، آیه 102)
6- 6 تفسیر ابو الفتوح رازی، ذیل آیات سوره صافات
7- 7 "فلمّا أسلما و تلّه للجبين" (سوره صافات، آیه 103)
8- 8 "و ناديناه أن يا إبراهيم، قد صدّقت الرؤيا إنّا کذلک نجزي المحسنين" (سوره صافات، آیه 104 و 105)
9- 9 "إنّ هذا لهو البلاء المبين" (سوره صافات، آیه 106)
10- 10 تفسیر قرطبی و تفسیر روح البیان
11- 11 "و فديناه بذبح عظيم" (سوره صافات، آیه 107)
|