امروزه بر اساس يافته هاي پزشکي ثابت گشته است که تمامي اعضاء و جوارح بدن آدمي توانايي ادامه حيات بيشتر از طول عمر متوسط بشر را دارا هستند و عمر کوتاه بشر غالبا به علت استفاده نابجاي او از بدن و اعضاي خويش است . اگر اين يافته پزشکي را نادرست نیز در نظر بگيريم و يا از آن صرف نظر کنيم ، باز هم طول عمر امام زمان (عج) منطقي و معقول است ؛ چرا که اراده و مشيت خداوند بر اين امر قرار گرفته است و او انجام دهنده هرچه اراده نمايد(1) و قادر مطلق است . خداوندي که انسان را از هيچ و عدم محض آفريده است ، و اين عالم و کهکشانها و آسمان با آن عظمت و . . . همه و همه را خلق نموده ، آيا از حفاظت انسان در برابر ساير عوامل که آن عوامل نيز مخلوقات او و در تحت اراده اوست ، عاجز است؟
به علاوه در طول تاريخ ، مورخين افراد فراواني را ذکر نموده اند که داراي عمر به مراتب بيشتر از امام زمان (عج) بوده اند . به عنوان مثال براي اين گونه افراد ، خداوند تنها مدت رسالت حضرت نوح (علیه السلام) را در قرآن 950 سال ذکر مينمايد (2) و در کتب تاريخي و روايي ، عمر آن حضرت 2500 سال ذکر گشته است . همچنین مسلمين درباره حضرت عيسي (علیه السلام ) نيز بر طبق قرآن کریم اعتقاد بر حيات ايشان دارند و معتقدند ايشان هنوز هم زنده هستند .
غيبت حضرت مهدي (عج) به معني عدم حضور آن بزرگوار نيست ؛ بلکه به معناي عدم شناخت آن حضرت توسط مردم است . در روايات ائمه معصومين (علیهم السلام ) آمده است که امام مهدي همانند حضرت یوسف در بين مردم است و در کوچه ها و بازارهاي آنان راه ميرود ، اما آنان او را نمی شناسند(3) و يا آمده است که آن حضرت در مراسم حج شرکت می کنند و مردم نیز امام مهدی (عج) را می بینند ، اما ایشان را نمی شناسند.(4)
|