با مراجعه به عقل و خرد مشخص مي شود که تنها مرجع صلاحيت دار براي قانونگذاري (بطور مستقل و ذاتي ) پروردگارمان مي باشد ؛ چرا که تنها اوست که به منافع و مصالح تمامي مخلوقات آگاه است و از طرف ديگر خود نيز غني محض و بي نياز از سايرين مي باشد . همچنين تمامي اوامر او حکيمانه است و هيچ فرماني از جانب او صادر نمي شود مگر اينکه بر طبق حکمت الهي مي باشد . از طرف ديگر انسان در کليه امور و در تمامي شئون ، نيازمند به اوست و از خود هيچ ندارد و بدون لطف و عنايت خداوند ، لحظه اي قادر به ادامه حيات نيست . پس سراپاي وجود انسان مديون خداوند است . پس جز اين نيست که آدمي در تمامي اوامر الهي (حتي اگر براي آنها حکمت و مصلحتي هم متصور نباشد ) ، وظيفه اطاعت بي چون و چرا دارد .
از طرفي ديگر همانگونه که ذکر شد ، فرامين الهي داراي حکمتهاي بسياري است که بشر قادر به درک آنها نيست و علت تشريع آنها در حد ادراک بشر نمي باشد . پس بطور خلاصه چرا مسلمين 17 رکعت نماز ميخوانند؟ جواب اينکه بخاطر امتثال امر خدا (و البته اين امتثال بي چون و چرا آثار فراوان تربيتي براي بشر دارد و فرمانبرداري بي چون و چرا ، تنها در برابر خداست و بس ، و ما همه نیز آنرا با عقل ثابت کرده و حکمتش را ميدانيم ).
براي نزدیکتر شدن مطلب به ذهن دو مثال مادي را ذکر مي کنيم : 1) همه ما بارها و بارها به پزشک مراجعه نموده ايم و براي درمان بيماري خود از او کمک گرفته ايم . اونيز داروهايي را براي ما تجويز کرده است . اما آيا هيچ شده است به او بگوييم علت تجويز هر کدام را براي ما شرح دهد؟ البته که خير ، چون اولا به تخصص او ايمان داريم و ثانيا شايد دانستن علت تجويز برخي از داروها نیازمند دارا بودن دانشهاي خاص پزشکي باشد که در حال حاضر آگاهی از آنها براي ما مقدور نيست ( البته ممکن است گاهي نیز پزشک در حد فهم و درک ما علت تجويز دارو را برایمان بيان کند ) .
2) فرض کنيد که گنجي در زمين مدفون است و ما براي يافتن آن ، دستورالعملي در اختيار داريم . دستور العمل مثلا به ما می گوید که از فلان نقطه 5 قدم به طرف شمال و 6 قدم به طرف شرق برويد تا گنج را بيابيد. مطمئنا اگر ما به جاي 5 قدم ، 7 قدم به طرف شمال برويم ، به محل گنج نمي رسيم . حال اگر ما دقيقا بر طبق فرامين الهي عمل نکنيم ، مسلمان به گنج حکمت و مصلحت خداوند که چه بسا خارج از ادراک ما نیز باشد ، دست نخواهيم يافت .